بی پول...
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 1706
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 696
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 722
//ازدحام و فشار از هر سو
زور آرنج و ضربه زانو//
//بدترین بوی عالم است الحق
بوی سیر و پیاز و عطر و عرق//
//کارمند و محصل و عملی
کامبیز و غضنفر و مملی//
//تاجر و دزد و دکتر و بیکار
لاغروچاق و سالم و بیمار//
//حرفهای سیاسی و گلهها
بحث تبعیضها و فاصلهها//
//گاه دعوای عدهای سالار
فحشهای بهشدت کشدار//
//یک نفرغرق در سطور کتاب
یک نفر هم کنار او در خواب//
بی پول...برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 777
شاکی پرونده سلام ، درسته من متهمم
حتی برای متهم شدن پیش تو هم کمم
چه ذوقی کردم ، شنیدم گفتی شکایت می کنی
اما دلم گرفت که گفتی ، منو اذیت می کنی
من تو رو اذیت می کنم ؟، منی که می میرم برات
منی که تندی می شکنم زیر تولد نگات
تو حکم من نوشته بود ، طبق مواد یک و بیست
تو روزگار من و تو این کارا عاقلانه نیست
معلومه عاقلانه نیست ، عاشق که عاقل نمی شه
ولی با این جواب من که حکمی باطل نمی شه
شاکی محترم ، گلم ، بگو که زندونیم کنن
بگو پیش پای چشات ، یک شبه قربونیم کنن
بگو به افتخار تو ، بیان منو دار بزنن
علت دیوونگیمو ، تو کوچه ها جار بزنن
بگو که از رو قصمون کلی لالایی بسازن
عکسای زیبا رو ولی اینجا و اونجا ، نندازن
آخه حسودی می کنن، بفهمن این راز و همه
فردا تقلب کنن از جنون این متهمه
دوس ندارم زیبای من از هر کسی شاکی باشه
متهم اون نباید تو کره ی خاکی باشه
شاکی من ، قانون می گه : به هر کی رو کنه جنون
چون قانونو نمی شناسه ، دیگه نه تنبیه و نه اون
متهمت ، اما می خواس ، شامل این بندا نشه
به خاطر همین داره ، بارای عقلو می کشه
نشسته تنها ، این گوشه ، بدون حامی و وکیل
کلی خوشش اومده از عشق تو وجرم و دلیل
خوب می دونه اگه وکیل ببنده این پرونده رو
می چینه از لبای تو گلای سرخ خنده رو
درسته که عاشقتم ، اما مگه من دیوونم
خنده رو از تو بگیرم ، که بی چشات نمی تونم
خلاصه که شاکی ماه ، صاحب پرونده ی من
خاطره ی گذشته هام ، مالک اینده ی من
متهمت قصدی نداشت ، عاشقیشو به دل نگیر
فقط اونو قبول بکن ، به چشم مجرمی اسیر
اینجا وکیلی نمی یاد که بگه من جنون دارم
چون اگه آزادم کنن ، باز سرتو درد می یارم
شاکی نازنین من ، مزاحمت شدم ، ببخش
مثل تمام لحظه ها ، بتاب و آروم بدرخش
متهمت قول می ده که دیگه به تو نامه نده
درسته دیوونس ولی موندن رو قول بده
فک نکنی نامه ی من شده مثل دفاعیه
شاکی گل ، نشون ندی این مدرک و به قاضیه
نشون بدی اونم می گه به خاطر درد جنون
متهمت گناه داره ، بگذر از اتهام اون
ولی تو این کار و نکن ، می خوام اسیری بکشم
تابلوی چشمای تو رو ناز و کویری بکشم
فدای چشمات که تو نور ، هزار و صد رنگ می شه
زرد پاییزی می پوشی ، چشات چه خوش رنگ می شه
راحت شدی از دست من با شعر و عشق و التماس
نمی گم اما ، نمی یام ، بیرون از این رخت و لباس
به شاکی مثل گلم ، از منی که متهمم
زیبا جون اشکال نداره ، امضا کنم که مریمم ؟
مریم دیوونه ی تو ، یازده آبان و یه روز
جرم من افتخارمه ، به قاضیم می گم هنوز
یادت باشه لحظه ی صدور حکم ، تو محکمه
دلت نسوزه ، نگذری از تقصیر متهمه
شاکی هیچ کس نشو ، فقط اینو ازت می خوام
فدای شکی گل و جرم جنون و اتهام
الهی دروازه ی بخت ، به روت همیشه وا بشه
دست به خکستر بزنی ، الهی که طلا بشه
متهم هر چی ردیف ، ردیف پنج و دو و سه
نمی ذارم تو عاشقی ، کسی به گردم برسه
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 697
مختصري در رابطه با پاستور :
لويي پاستور دانشمند ، پزشك ، شيميدان ، زيست شناس و باكتري شناس بزرگ فرانسوي در دهكده ي دل (Dole) ناحيه ي ژورا زاده شد .
او در دوران كودكي هيچگونه هوش زيادي از خود نشان نمي داد ولي بسيار كوشا و بردبار بود. به خاطر اينكه از استادان خود پرسش هاي شگفت آوري مي كرد ، از گروه شاگردان نخبه و ارزنده به شمار مي رفت .
پاستور در جهان به پدر ميكروبيولوژي (ميكروب شناسي) مشهور است . نام او در ميان انديشمندان و نيكوكاران جهان ،هميشه به يادگار خواهد ماند .
آزمايشهاي مشهور پاستور كه منجر به باطل شدن نظريه خلق الساعه شدند :
آزمايش اول :
پاستور لوله اي شيشه اي برگزيد و درون آن مقداري پنبه قرار داد . سپس با كمك تلمبه اي ، مقداري هوا به درون لوله كشيد . سطحي از پنبه كه هوا از آنجا وارد لوله مي شد ، رفته رفته رو به تيرگي گذاشت تا اينكه به كلي سياه شد .
پاستور اين پنبه را در مخلوطي از اتر و الكل وارد ساخت و آنچه را كه در ته محلول رسوب كرده بود زير ميكروسكوپ ساده ي خود بررسي كرد .
در اين بررسي مشاهده كرد كه ذره هاي گوناگون گرد و غبار ،گرده هاي گل ها ، باكتري ها ي فراوان ، هاگهاي گوناگون و حتي تارهاي پشم در رسوب وجود دارد .
پاستور از نخستين آزمايش خود نتيجه گرفت :
هوا ميكروب هاي فراوان دارد .
آزمايش دوم :
پاستور مقداري آبگوشت كه در آن گوشت بدون چربي پخته و آب وجود داشت و محيط غذايي مناسبي براي ميكروب ها به شمار مي رفت را در شيشه ي دهانه بازي ريخت و آن را در مجاورت هوا قرار داد .
پس از چند روز آبگوشت گنديده شد . او آبگوشت گنديده را زير ميكروسكوپ ساده ي خود نگاه كرد و آن را پر از ميكروب يافت .
پاستور براي اينكه اطمينان حاصل كند كه ميكروب هاي هوا سبب گنديدگي آبگوشت شده اند ، مقداري از آبگوشت تازه را در شيشه ي دهانه باريكي ريخت و پس از جوشاندن ، دهانه ي شيشه را گرما داد تا گداخته شد و با اين كار دهانه ي آن را بست .
اين آبگوشت مدت ها بدون آنكه گنديده شود ، همچنان سالم باقي ماند . پاستور از اين آزمايش نتيجه گرفت :
جوشاندن آبگوشت ، ميكروبهاي هوا را كه عامل گنديدن آبگوشت هستند ،
از بين مي برد .
آزمايش سوم :
پاستور براي يافتن اطمينان بيشتر از اينكه ميكروب هاي هوا سبب آلوده شدن آبگوشت شده اند ، يك بالون انتخاب كرد و در آن آبگوشت ريخت و جوشاند . سپس ظرف و آبگوشت جوشيده ي درون آن را توسط يك لوله ي خميده ، در معرض هوا قرار داد .مدت ها گذشت و فسادي حاصل نشد . در اين آزمايش ، لوله ي خميده ، مانع ورود ميكروب هاي زنده ي هوا به درون آبگوشت شده بود .
سپس پاستور با خم كردن ظرف ، مقداري از آبگوشت را وارد لوله ي خميده ي متصل به ظرف آبگوشت كرد . سپس اين آبگوشت موجود در لوله را با خم كردن مجدد ظرف ، به ظرف آبگوشت برگرداند . پس از مدتي آثار فساد و گنديدگي در آبگوشت ظاهر شد .
پاستور نتيجه گرفت :
آبگوشت خودبخود گنديده نمي شود ، بلكه ميكروبهايي كه در ناحيه خميده لوله قرار داشته اند باعث گنديدن آبگوشت شده اند .
مقاومت مخالفان پاستور :
معتقدين به خلق الساعه به آزمايشهاي پاستور اين ايراد را وارد كردند كه :
گرما دادن آبگوشت شرايط محيطي لازم براي خلق الساعه را از بين مي برد . و اگر گرما وجود نداشته باشد ، حتما همه ي ميكروب ها به وجود خواهند آمد .
پاستور براي رفع اين ايراد آزمايشي ديگر انجام داد كه به آزمايش چهارم پاستور مشهور است . با اين آزمايش ديگر شكي باقي نماند كه نظريه خلق الساعه باطل است .
آزمايش چهارم :
پاستور ظرفي شيشه اي مطابق شكل تهيه كرد . اين ظرف را قبلا گرما داد تا بدون ميكروب شود . سپس دهانه ي بالايي آن را از پنبه ي استريل (بدون ميكروب) پر كرد . نوك تيز لوله و پهلوي شيشه را با الكل پاك كرد و پوست گردن اسبي را هم با الكل پاك كرد . سپس نوك تيز شيشه را به سياهرگ گردن اسب فرو كرد و كاري كرد كه سر آن بشكند . (كاري شبيه توليد سوزن سرنگ) .
پاستور از بالاي پنبه هواي درون شيشه را با تلمبه بيرون كشيد .در نتيجه ي بيرون كشيده شدن هواي شيشه و ايجاد خلاء نسبي ، خون سياهرگ گردن اسب به درون شيشه سرازير شد . هنگامي كه مقدار كافي خون اسب درون شيشه جمع شد ، پاستور با احتياط لوله ي نوك تيز را از گردن اسب بيرون آورد و بلافاصله نوك لوله را يست .
خون درون شيشه مدت ها بدون آنكه گنديده شود بلقي ماند و حال آنكه اگر خون در مجاورت هوا قرار مي گرفت فوراً فاسد مي شد .
پاستور در آزمايش چهارم بدون گرما دادن خون مانع آلوده شدن آن به ميكروب شد و ثابت كرد :
خون خودبخود ميكروب (موجود زنده) توليد نمي كند .
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 799
1-دیگه کی بود که دخترها مسخرشون کنه و دخترا به چی می خندیدن؟ ؟
۲.دیگه کی بود که بره واسه خونه نون بخره؟
۳. دیگه کی بود که هی شماره بده و منتظر بمونه؟
۴.دیگه کی بود که دخترا تحویلشون نگیرن؟
۵.دیگه کی واسه دافا کادو بخره؟
۶. دیگه کی بود که اگه یه روز از خونه نزنه بیرون مامان و بابا هی بهش بگن تا کی مفت خوری میکنی؟
۷.دیگه کی بود که ۲ سال بره سربازی؟
۸. دیگه کیه که عرضه گرفتن دیپلمشم نداشته باشه و هرجا بری خواستگاری با شرمساری بگی سیکله؟
۹.دیگه کی بود که جوراباش عین دهنش بد بو باشه؟
۱۰.دیگه کی بود که رقیب بابا باشه یعنی عمرا عزیز بابا بشه؟
۱۱. دیگه کی بود که وقتی همه میرن مسافرت مواظب خونه باشه؟
۱2-دیگه کی بود که با دیدن دخترها دست وپایش شل بشود؟
۱3-دیگه کی بود که دخترها خرش کنند؟
۱4-دیگه کی بود که دخترها سرشون داد بزنند؟
۱5-دیگه کی بود که ساعت 7صبح مثل کشیکی ها دم در خونه دختر ها واسته؟(ونگهبانی بده؟)
۱6-دیگه کی بود که داداش دخترها به باد کتکش بگیره؟
۱۷-دیگه کی بود که بابا هر روز عین خر ازش کار بکشه؟
۱۸. دیگه کی مامانا رو دق می داد؟
۱۹.دیگه به کی می گفتن اوا خواهر ببخشید برادر ؟
۲۰. اگه پسرا نبودن کی شلوار کردی می پوشید بیاد تو کوچه ؟
۲۱. اگه پسرا نبودن کی مجنون می شد ؟
۲۱. اگه پسرا نبودن کی خونه رو می کرد باغ وحش؟
۲۲.دیگه تو دانشگاه استاد کیو ضایع می کرد؟
۲۳. دیگه کی خالی می بست ؟
۲۴.اگه پسرا نبودن کی چرت وپرت می گفت ؟
۲۵. اگه پسرا نبودن کی کرم می ریخت ؟
۲۶. اگه پسرا نبودن کی ابروهاشو بر می داشت ؟
۲۷. اگه پسرا نبودن کی تو کلاس می رفت گچ می یاورد؟
۲۸.اگه پسرا نبودن کی اشغالا رو می ذاشت جلوی در؟
۳۰.کی زشت ترین موجود دنیا میشد؟
۳۱. کی نمره تک کلاسو میگرفت؟
۳۲.کی شهریور میومد مدرسه؟
بی پول...برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 659
دیشب که نمیدانستم به کدامیک از دردهایم بگریم . . .
کلی خندیدیم . . .
__________________________________________________________________________________
تا زمانی که خواسته ای از کسی نداری . . . خواستنی هستی . . .
اینجا آدمها انقدر شاعرانه دروغ میگویند و انقدر در دروغهایشان شاعر میشوند که نمیدانم در این سرزمین . . .
با این همه فریب . . .چگونه ست که دلم هنوز خواب باران را دوست دارد . . .
________________________________________________________________________________
لعنت به خیابانهایی که گربه ها در آن جفت گیری میکنند . . .
اما من حتی نمیتوانم دست عشقم را بگیرم . . .
_________________________________________________________________________________
دارم از تو حرف میزنم . . .اما روحت هم از نوشته هایم خبر ندارد . . .
ایرادی ندارد . . .یاد تو به نوشته هایم رنگ میدهد . . .
شاید دیگری بخواند و آرام گیرد ذهن پریشانش . . .
_________________________________________________________________________________
صبر کردن معجزه میکند . . .
تنهاییهایت را پیش فروش نکن . . .فصلش که برسد به قیمت میخرند . . .
________________________________________________________________________________
کم باش . . . اصلا هم نگران کم شدنت نباش . . .
آنکس که اگر کم باشی گمت کند همانیست که اگر زیاد باشی حیفت میکند . . .
سعی نکن متفاوق باشی رفیق . . .فقط خوب باش . . .
اینروز ها خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است
_________________________________________________________________________________
دوستت دارم ها هم گارانتی دارند . . .
زیرش که زدی نمیدانستی شرافتت را گرو گذاشته بودی . . .
_________________________________________________________________________________
گاهی مجبورم به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم . . .
چقدر خیالش آسوده ست . . .
چقدر تحمل سکوتش طولانیست . . .
چقدر. . .
__________________________________________________________________________________
نمیدانستم دلتنگی دل نازکم میکند . . .آنقدر که به هر بهانه ی کوچکی چانه ام بلرزد و چشمهایم پر . . .
نمیدانستم نبودنت کودکم میکند . . آنقدر که ساعتها گوشه ای بشینم و با همه قهر که چرا نیستی . . .چرا . . .
_________________________________________________________________________________
خیانت است اما . . . انقدر که با یادت بودم با خودت نبودم. . . .
ای کاش گفته بودی عاشق دیگری شده ای . . .من خودم هم عاشق بودم . . . درکت میکردم . . .
_________________________________________________________________________________
اگر در زندگی جرات عاشق شدن را نداری . . . لااقل شعور معشوقه بودن را داشته باش . . . .
_________________________________________________________________________________
کوتاه مینویسم دوستت دارم . . . .اما از دوست داشتنت کوتاه نمی آیم . . .
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 727
کاش میشد چشمانم را می بستم و اول زمستان باز میکردم . . . .
امسال بی تو تحمل نبودنت را در پایِیز ندارم
_________________________________________________________
مهم نیست عمر کوتاه باشد یا بلند . . .
مهم . . . مهم نفسهایی ست که بی تو بلند و با تو کوتاه کشیده میشود. . .
_________________________________________________________
به قول فروغ شهامت میخواهد سرد باشی و گرم بخندی . . .
آنقدر از حادثه پرم که وقتی به خانه میرسم تلویزیون لم میدهد روی کاناپه تا مرا تماشا کند . .
_________________________________________________________
دستهایم را محکمتر فشار بده نازنینم . . .
اینجا خیلی ها سر جدایی تو و من شرط بسته اند . . .
_________________________________________________________
خدایا . . .
این بود دنیایی که به خاطرش به شکم مادرمان لگد میزدیم . . .
_________________________________________________________
از بس خوابت را دیده ام دیگر نمیگویم خوابم می آید . . .
میگویم یارم می آید . . .
وعده ما همان رویای همیشگی . . .
_________________________________________________________
آدامسمو با اون همه شیک بودنش بعد از نیم ساعت کفشم له میکنم . . .
تو که جای خود داری لعنتی . . .
________________________________________________________گفتند
بـــــاد آورده را
بـــاد مـــی بـــرد،
امــــا
تـــو کـــه
بـــا پــای خـــودت آمــده بــودی ..
________________________________________________________________گوشهایم را می گیرم ...
چشم هایم را می بندم ...
و زبانم را گاز می گیرم ...
ولــــی ...
حـــریـــفِ افکارم نمی شوم ...
چقـــدر دردنــــاک است ...
فــهــمــیــدن !
________________________________________________________________اهی دلم می خواهد
... وحشیانه غرورت را
پاره کنم!
قلبت
را در مشتم بگیرم
و
بفشارم
.
تا حال مرا لحظه ایی بفهمی...!
_______________________________________________________________
با توام . . . . بفهم . . .
دلگرمی میخواهم نه سرگرمی . . .
بفهم . . .
________________________________________________________________کثیف ترین چاپلوسی
زمانی است
که مردی یا زنی به خاطر
طبیعی ترین نیازش
به معصومی بگوید
دوستت دارم
_________________________________________________________________________________گاهی سکوت
یعنی اما … یعنی اگر …
یعنی هزار و یک دلیل که “دل” میترسد بلند بگوید …
_______________________________________________________________________باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم
باز باید مواظب اشک هایم باشم
باز همان تظاهر همیشگی ” خوبم … ”
_________________________________________________________________________________
آنقدر در تـــــــــــو غــرق شـــده ام..
که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى
احســـاس خیانــت میـــکنم!!
عشـــــــــــق یعنى همین...
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 550
هر کاریکاتور نمونه ای از مشکلات و ناهنجاری های اجتماعی در سراسر جهان را به طور هنر مندانه به تصویر کشیده است...
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
بی پول...برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 486